خدا داشتن چقدر خوب است

آچمَـــــــز

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام +همه هست و هیچ نیست جز او .. tan-dis = تندیس : هست نشان دادن ِ آنچه را که نیست گویند ..

خدا داشتن چقدر خوب است

خدا شب ها لای نخ های پتو پیدا می شود ، تو راست می گویی

همیشه راست می گویی ! کاش کمی مثل تو بودم ،

ان وقت شاید این همه زانوهایم را بغل نمی کردم و شبیه یک گوله کاموا نمی شدم

یک گوله کاموای در هم بر هم که هیچ سر نخی ندارد انگار

خدا همین جاست ، زیر بالشت گلدارم ! وقتی صورتم را زیر بالشت جا می گذارم

وقتی دلتنگی هایم یکی یکی می ریزند روی زمین و کسی جمع شان نمی کند

خدا بازیگوشی می کند این روز ها ، باور کن بازیگوشی می کند

شبیه بچه های سر به هوایی می ماند که توی کوچه پس کوچه ها گم می شود

دل ادم را هزار راه می برد

و وقتی پیدا می شود به روی خودش نمی اورد و تند تند راه می رود

خدا سر به سرم می گذارد ، پشت "چرا" هایم پنهان می شود و پیدا نمی شود

خدا فکر های گنده گنده می کند درباره "من" لوسی که افریده است

خدا چشم هایش را قایم می کند از من ، می ترسم

زیر گریه می زنم و دور خودم می چرخم تا یک جفت چشم پیدا کنم که زل زده اند به من

فقط و فقط من را نگاه کنند ، کاش خدا دستش را زده باشد زیر چانه اش و حالا را تماشا کند

که نشسته ام و از چشم هایش می نویسم

قطره های باران چه دارند برای گفتن که این طور می کویند به شیشه پنجره ام ؟!

شاید خدا دارد یک نامه طولانی برایم تایپ می کند، تق، تق، تق، تق ..



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در برچسب:, ساعت توسط انگوشت ِ مَن |